شاعر : عبدالحسین میرزایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل
پـاس ادبـم بود که حـق معـتـبرم کرد خاک در زهـرا شدم وتاج سرم کرد
من لایق این رتبه نبودم ولی ازلطف بر هـمسری شیـرخـدا مفـتخـرم کرد
شرمندۀ زینب شدم از خادمی خویش اوخواند مرا مادروشرمندهترم کرد
تا چـار پـسـر داشـتم وبود اباالفـضل میخورد به من قبطه هر آنکس نظرم کرد
زیـن بـعـد نـخـوانـیـد دگـر اُمّبـنـیـنـم من اُمّبنـیـنـم که فـلک بیپـسرم کـرد
گـفـتـندجـدا شد زبدن دست رشیـدش بیدستی عباس چنین خون جگرم کرد
گـفـتـندکه بستـند سرِنـیـزه سرش را یارب مگرآن ضربه چها با قمرم کرد
ازخجـلت سـقّـای حـرم پیـرشدم من داغ لبعـطشانحسین پـیـرترم کرد من درعوض فاطمه گریم بهحسینش در عـلقـمه کو گریه برای پسرم کرد